semiadam

Friday, March 07, 2003



 


سرما...

رخوت...

نگاه...

بهت...

حيرت...

ياس...

جبر...

محکوميت...



گريه کن، کودک کوچک...

زيرا تو اين قانون اصلي دنيا را بهتر فهميده اي

که هرگاه کسي مي خندد، ديگري بايد به همان مقدار و در جهت عکس، بگريد.



عکس: Sebastião Salgado


 





Tuesday, March 04, 2003

- بي بي بي بيب بي بي بي بيب! ساعت 7!

- #%$@&#%^*@$!^@#%^$&%^!@#

- بي بي بي بيب بي بي بي بيب! ساعت 7 و 15 دقيقه!

- خب اين دفعه ازتون مي پذيريم!

- کيشت کيشت کيشت (صداي ورق زدن دفترچه کنکور فوق ليسانس)

- داوطلب گرامي دربهاي حوزه امتحاني راس ساعت 7 و 30 دقيقه بسته خواهد شد. لذا
توصيه مي شود حداقل نيم ساعت قبل از بسته شدن دربها در محل حضور داشته باشيد.

- الو امير، اينجا گفته ساعت 7 و نيم درها رو مي بندن.
آره؟

- من اين بند رو مطالعه نکردم عزيزم!

- خب باشه، اگه داشتن مي بستن وايسا لاي در تا من برسم. من 8 و نيم مي رسم!

تلق


- کووووووووووووووووووووووواب (صداي ريختن چايي )

- *&@#^@#$%@#^$ (صداي خوردن نون پنير)

- پارکوي

- هفت تير

- آقا بپا!!

بووووووووووووم

- سر سميه

- مستقيم تا حافظ

- دانشگاه لعنتي اميرکبير!



(اصولا وقتي از يه چيزي يا جايي يا غيره بدتون بياد زياد سر راهتون سبز ميشه! حتي
اگه دانشگاه محل تحصيلتون باشه!!)



- از شماره 532746523 تا 984298734 سالن 6 دانشکده صنايع.



- آقا نوک دارين؟.... روترينگ چنده؟.... يه دونه هم از اين پاک کن ها!!



تق تق تق تق تق تق

توق توق توق توق توق

تيليک تيليک تيليک تيليک (صداي بالا و پايين رفتن از پله ها در حالي که همه سر جلسه
نشسته اند)


- داوطلبان گرامي لطفا فرم نظر خواهي را به
مراقبان تحويل داده، دفترچه شماره يک را برداشته و شروع کنيد


- کماکان تيليک تيليک!



دولومپ (صدای تماس دایره با مربع)



بلافاصله: - مراقبين محترم لطفا پاسخنامه و پرسشنامه غايبين را جمع آوري و به مخزن
تحويل دهيد.




- mission failed. your partner is not near you. you can't
continue anymore. you may leave the session.


- دفترچه 1، زبان تخصصي: همه اش رو
تندي ميزنم و به موقع تموم ميشه. خوب هم ميزنم.


- دفترچه 2: سوالات تخصصي
کامپيوتر: چون تا کنون هيچ مطالعه اي در اين زمينه نداشته ام به اطراف خيره ميشوم.



موقعيت:


جلو: يک صندلي خالي

راست: ديوار

چپ: يک نفر که از خودم بدتر همه اش ديوار را نگاه مي کند!

پشت: اطلاعي ندارم، اما امير نيست!

جلو چپ: يک نفر از اين شهرستاني ها که به قيافه اش مي خورد خرخون باشد.


analyzing.
please wait to see what happens... !


- نه خير اين يارو هم اينکاره
نيست. پس چرا بيسکويت نمي دن... اي بابا!

- خيريچ خيريچ خيريچ! (صداي در آوردن بيسکويت از کارتن)

- خيلي ممنون!

- فيششت شيرت خیشت (صداي پوشيدن کاپشن)

- خدمت شما



سريع دانشکده خودمون -----> سايت!

هيچ کس نيست، چون به خاطر کنکور کلاسها تشکيل شده.



راستي: توي راهرو يه استادي رو که از اول اين ترم به بهانه کنکور سر کلاسش نرفته ام
مي بينم!!!! سرم رو تا حد ممکن پايين نگه مي دارم تا فقط موووو ببيند!



نتيجه گيري ديجيتال: ممکن است بعضي وقتها به جاي اينکه صندلي ها را بر حسب معدل
مرتب کنند، بر حسب شماره شناسنامه مرتب کنند!



نتيجه گيري معمولي: تو رو چه به اين غلطا


نتيجه گيري تعديل شده: همون برقتو
بخون، کامپيوتر پيشکشت!


نتيجه گيري حسي: بيسکوييتش خوشمزه
بود.


نتيجه گيري کلي:
life sux !






 


Monday, March 03, 2003

- مي دوني چيه؟

- چيه؟

- هيچي !!

- راست ميگي؟

- آره

- پس اينا چيه؟

- اينا رو هنوز نمي دونم!!

- کِي ميفهمي؟

- ديروز!

- وقتي فهميدي به منم ميگي؟

- نه!

- چرا؟

- خسيسم!

- ارث بردي؟

- نه، از طريق تماس جنسي بهم رسيده.

- خب چرا از قرص ضد حاملگي استفاده نمي کني؟

- چون مـَردم

- حالا موقع زايمانت که شد بهت ميگم!

- سزارين مي کنم.

-
خب منم همينو ميگم ديگه.

- آره، تو خوبي

- ديگه چه خبر؟

- دسته هونگ!

- چوبي؟

- نه، آدمم!

- هنر کردي!

- تو هم همينطور!

- در مورد من فرق مي کنه!

- چطور؟

- چون منم يه بار ترتيبشو دادم.

- کيو؟

- هنر رو!

- آهان

- آره، همين؟

- نه!

- پس چي؟

- هيچي!

- اي ول!

- روز به خير

- منم همينطور!