نفس کز گرمگاه سينه می آيد برون ابری شود تاريک
چو ديوار ايستد در پيش چشمانت
نفس کاينست ، پس ديگر چه داری چشم
زچشم دوستان دور يا نزديک...
(توجه:
دوستان محترم دور يا نزديک! فيلمه، زياد جدي
نگيريد!)
نفس کز گرمگاه سينه می آيد برون ابری شود تاريک
چو ديوار ايستد در پيش چشمانت
نفس کاينست ، پس ديگر چه داری چشم
زچشم دوستان دور يا نزديک...
(توجه:
دوستان محترم دور يا نزديک! فيلمه، زياد جدي
نگيريد!)
امروز،
فردايي است که ديروز نگرانش بوديد!
(اگه يه کم با اين جمله حال کنيد، اين ترم همه درساتون رو مي افتيد!)
اينقدر از
درس خوندن بدم مياد که حاضرم به جاش backstreet boys پنج
سال پيش گوش بدم! حالا شما هي بگين بدوش!
امروز سر کلاس آنتن نشسته بوديم، استادش اينقدر در طول زندگيش
ميدان مغناطيسي و الکتريکي با هم قاطي کرده يه مقدار محسوسي موجي شده، در واقع
قرباني شده! داشت توضيح مي داد درباره يه مدل آنتهاي چندتايي که هر چقدر
تعدادشون زياد بشه درجه چندجمله اي مشخصه شون ميره بالا و ضرايب چند جمله اي
هم از مثلث معروف خيام - پاسکال (که همه تو دبيرستان مي خونن) بدست مي آد.
اين مثلثه:
1
1 1
1 2 1
1 3 3 1
. . . . . . .
خلاصه اينو کشيد پاي تخته و گفت: "خوب بچه ها همونطور که همه
تون مي دونيد اين مثلث معروف رودکيه !!!!!!!! ". خدايش عقل دهاد!
نه اينکه وقت نداشته باشم وبلاگ بنويسما! نه! خيلي هم دارم!
روزي 23 ساعت و نيم آنلاينم اصلا. ولي خوب وبلاگ نوشتنم نمياد :( چي کار کنم؟ همين
الآن
يه چيز جالب خوندم. مي تونيم يه کم خوشحال باشيم که پاشون رو يه مقدار مختصري
از روي شيلنگ اکسيژن برداشتن! از اين به بعد تنفس تا حد 25 درصد بلامانع مي باشد.